شاعر : رضا باقریان نوع شعر : توسل وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب
امشب شب قدر وبه لب اقراردارم من از معـصیتها یک دل بیمار دارم من
پــرونـدهای آلـوده ازکـرداردارم مـن درپیـشگاه حضرت استغـفاردارم من
از بندهای گمراه،امشب دستگیری کن
آقا به اشک چشمزینب دستگـیریکن
پائـین گـرفتم پـیش توروی سـیـاهمرا گم کرده بودم درکویرخشک راهم را
شرمـنـدهام تکـرارکـردم اشـتـبـاهم را چشم انتظارم،پردهپوشی کن گناهم را این شرمساری حاصل یک عمرعصیان است ارحمنی ای رب کریم،حالم پریشان است
از هرکه امشب آمده غـم بیـشتر دارم زیرا شب قدراست واشکی مختصردارم
گرد وغبارمعصیت را روی سر دارم ازکارهـایم من خودم بهـتر خـبردارم اندازۀ یک عمر از من معصیت دیدی لب وا نکرده،هر چه کردم را تو بخشیدی
این بزم را با مغفرت امشب مجللکن فعـل بـدِ من را بهخـوبـیها مبـدّل کن
کـار مرا هم دست اربـابـم مُـحَـوَّل کن روزقیامت لحظهای من رامعطل کن
شـاید بـیـایـد آنکـه بـایـد ازنـجـف آیـد
بهـر شـفـاعـت بـاز شـاه لـوکـشـف آید